زندگی با درد مزمن چه احساسی دارد؟
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۹۶۴۷۷
آفتابنیوز :
دردناک، کسل کننده، سوزناک، تیز تنها برخی از کلماتی است که افراد برای توصیف درد خود استفاده میکنند.
وضعیت فرد مبتلا به درد مزمن ممکن است بعضی روزها عالی باشد، بعضی روزها بد. این واقعیتی است که بسیاری از مبتلایان به این عارضه با آن مواجه هستند. ممکن است علائم و نشانهها همیشه قابل مشاهده نباشند و ممکن است نبردی درونی باشد که در پشت دندان قروچه و لبخندهای اجباری پنهان شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما درد مزمن چگونه مزمن میشود؟
سایت مدیکال نیوزتودی در گفتگویی با دکتر هیلاری گایت و دکتر تونی ال. یاکش، استاد بیهوشی و فارماکولوژی در دانشگاه کالیفرنیا به بررسی مفاهیم علمی درد مزمن پرداخته است.
درد مزمن اولیه و ثانویه
اغلب ممکن است درد مزمن تنها به عنوان نشانهای از یک مشکل بزرگتر نادیده گرفته شود یا به دلیل اینکه تهدید کننده زندگی نیست جدی گرفته نشود. با این حال، بار درد مزمن نه تنها فردی نیست، بلکه اجتماعی نیز هست.
نتایج مطالعات نشان میدهد که افراد مبتلا به درد مزمن ممکن است در انجام زندگی روزمره و فعالیتها مشکل داشته باشند و همچنین از وضعیت سلامت ضعیف تری برخوردار باشند. همچنین ممکن است مجبور باشند با ناامنی شغلی یا بیکاری دست و پنجه نرم کنند.
طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO)، درد مزمن در حال حاضر به دو دسته تقسیم میشود: درد مزمن اولیه و درد مزمن ثانویه.
بر اساس این طبقه بندی، درد اولیه به دردی گفته میشود که ناشی از شرایط پزشکی دیگر یا قابل توضیح نیست. برخی از نمونههای آن ممکن است فیبرومیالژیا یا کمردرد اولیه مزمن باشد.
دکتر گایت توضیح داد: فیبرومیالژیا وضعیتی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما یک عارضه گسترده است که حداقل چهار تا پنج ناحیه بدن را تحت تاثیر قرار میدهد و دستکم سه ماه طول میکشد. هیچ دلیل دیگری برای درد شناخته نشده و بنابراین، یک نوع درد مزمن اولیه است.
از سوی دیگر، درد ثانویه ناشی از یک بیماری زمینهای یا ثانویه است. آرتریت، سرطان یا درد ناشی از کولیت زخمی در این دسته قرار میگیرد.
گذار از درد حاد به مزمن
متخصصان دریافتند: در پس مزمن شدن درد حاد گیرندهای موسوم به گیرندههای ناقوسیشکل شماره ۴ (TLR۴) ممکن است یک عامل کنترل کننده باشد.
دکتر یاکش گفت: میدانیم که بر اثر یک آسیب بافتی یا عصبی از انواع مختلف، میتوان سیگنالهایی را فعال کرد که معمولا با آنچه ایمنی ذاتی نامیده میشود، مرتبط است و یکی از واسطههای آن فاکتوری به نام گیرنده ناقوسی شکل است و معلوم میشود در حالیکه آنها معمولا وجود دارند تا وجود عوامل خارجی را تشخیص دهند. آن عوامل در غشای سلولی چیزی به نام لیپوپلی ساکارید یا LPS دارند. ما به طور معمول آن را در سیستم خود نداریم، اما از باکتری ناشی میشود.
وی افزود: گیرندههای ناقوسی شکل ممکن است سیستم ایمنی مرکزی را برای حالتهای تشدید درد آماده کنند. در واکنش به محرکهای مضر، عوامل استرسزا یا آسیب بافتی به ویژه در میکروبیوم یا دستگاه گوارش، بدن شروع به ترشح فراوردههایی از سلولهای التهابی میکند.
دکتر یاکش توضیح داد: وقتی این شرایط اتفاق میافتد، فراوردههایی که از بدن خودمان آزاد میشود میتواند گیرندههای ناقوسی شکل را فعال کند و یک گیرنده وجود دارد که آن را TLR۴ مینامیم و روی سلولهای التهابی همچنین روی نورونهای حسی وجود دارد. فعال شدن TLR۴ به خودی خود درد زیادی ایجاد نمیکند، اما سیستم عصبی را طوری تنظیم میکند که واکنش پذیرتر شود.
به گزارش مدیکال نیوز تودی، وی تاکید کرد: در کنار این محرک، اگر عوامل استرسزای دیگری در آن زمان وجود داشته باشد مانند رژیم غذایی نامناسب یا مشکل روانی، جریانی را ایجاد میکند که میتواند انتقال به درد مزمن را تقویت کند.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: درد مزمن بیماری درد مزمن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۹۶۴۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پنج راه برای تکمیل «چرخه استرس» و جلوگیری از فرسودگی یا افسردگی
فرارو- آیا میتوانید زمانی را به خاطر بیاورید که پیش از یک رویداد بزرگ زندگی استرس داشتید و پس از آن احساس کردید وزنهای از روی دوش تان برداشته شده است؟ این فرآیند افزایش پاسخ به استرس و سپس احساس آرامش تکمیل "چرخه استرس" را نشان میدهد. برخی از استرسها در زندگی روزمره اجتناب ناپذیر هستند. با این وجود، در استرس باقی ماندن ناسالم است. استرس مزمن باعث افزایش بیماریهای مزمن از جمله بیماری قلبی و سکته مغزی و دیابت میشود هم چنین میتواند منجر به فرسودگی شغلی یا افسردگی شود.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، ورزش، فعالیتهای شناختی، خلاق، اجتماعی و خود آرامش بخش به ما کمک میکند استرس را به روشهای سالم تری پردازش کنیم و چرخه استرس را تکمیل نماییم.
چرخه استرس چگونه به نظر میرسد؟دانشمندان و محققان به "واکنش استرس" اشاره میکنند که اغلب بر واکنشهای جنگ یا گریز تمرکز میکنند. عبارت "چرخه استرس" توسط متخصصان حوزه خودیاری متداول شده، اما از مبنای علمی نیز برخوردار است.
چرخه استرس پاسخ بدن ما به یک رویداد استرس زا است چه واقعی باشد چه درک شده چه فیزیکی و یا روانی ممکن است به دلیل تحت تعقیب قرار گرفتن توسط یک سگ شرور ایجاد شود یا به دلیل دغدغه شرکت در امتحانی در آینده یا به دنبال یک مکالمه دشوار.
چرخه استرس سه مرحله دارد:مرحله نخست درک تهدید است مرحله دوم پاسخ جنگ یا گریز است که توسط هورمونهای استرس مان از جمله آدرنالین و کورتیزول هدایت میشود. مرحله سوم تسکین است از جمله تسکین فیزیولوژیکی و روانی این چرخه استرس را تکمیل میکند.
افراد مختلف بر اساس تجربیات زندگی و ژنتیک خود به استرس واکنش متفاوتی نشان میدهند. متاسفانه بسیاری از افراد استرسهای متعدد و مداوم را خارج از کنترل خود تجربه میکنند از جمله بحران هزینه زندگی، رویدادهای شدید آب و هوایی و خشونت خانگی. باقی ماندن در مرحله دوم (جنگ یا گریز) میتواند منجر به بروز استرس مزمن شود. استرس مزمن و کورتیزول بالا میتواند التهاب را افزایش دهد که به مغز و سایر اندامها آسیب میرساند. زمانی که در وضعیت مزمن جنگ یا گریز گرفتار شده اید نمیتوانید به شکلی واضح بیاندیشید و راحتتر از قبل حواس تان پرت میشود.
فعالیتهایی که باعث لذت موقت میشوند مانند خوردن غذاهای ناسالم استراتژیهای غیر مفیدی هستند که اثرات استرس را بر مغز و بدن مان کاهش نمیدهند. پیمایش در رسانههای اجتماعی نیز راه موثری برای تکمیل چرخه استرس نیست در واقع تاثیری عکس دارد و با افزایش پاسخ استرس همراه خواهد بود.
استرس و مغزدر مغز کورتیزول بالا مزمن میتواند هیپوکامپ را کوچک کند. این موضوع میتواند حافظه و ظرفیت فکر کردن و تمرکز فرد را مختل نماید. کورتیزول بالای مزمن هم چنین فعالیت در قشر جلوی مغز را کاهش میدهد، اما فعالیت در آمیگدال را افزایش خواهد داد. قشر جلوی مغز مسئول کنترل مرتبه بالاتر افکار، رفتارها و احساسات ما میباشد و هدفمند و منطقی است. آمیگدال در واکنشهای انعکاسی و احساسی نقش دارد. فعالیت بیشتر آمیگدال و فعالیت پایینتر قشر جلوی مغز توضیح میدهد که چرا زمانی که دچار استرس هستیم کمتر منطقی و بیشتر احساسی و واکنش پذیر هستیم. پنج نوع فعالیت وجود دارد که میتواند به مغز ما کمک کند چرخه استرس را تکمیل کند:
۱-ورزشهنگامی که ما ورزش میکنیم کورتیزول در کوتاه مدت افزایش پیدا میکند و به دنبال آن کاهش سالم کورتیزول و آدرنالین رخ میدهد. ورزش هم چنین باعث افزایش اندورفین و سروتونین میشود که باعث بهبود خلق و خو خواهد شد. اندورفینها باعث ایجاد احساس شادی میشود و دارای اثرات ضد التهابی است. هنگامی که ورزش میکنید جریان خون بیشتر به مغز و فعالیت بیشتر در قشر جلوی مغز وجود دارد. به همین دلیل است که اغلب پس از پیاده روی یا دویدن میتوانید واضحتر فکر کنید. ورزش میتواند راهی مفید برای تسکین احساس استرس باشد. ورزش همچنین میتواند حجم هیپوکامپ را افزایش دهد. این امر با پردازش بهتر حافظه کوتاه مدت و بلند مدت و هم چنین کاهش استرس، افسردگی و اضطراب مرتبط است.
۲-فعالیتهای شناختی؛ کاهش تفکر منفیتفکر بیش از حد منفی میتواند پاسخ استرس را تحریک کرده یا گسترش دهد. تحقیقاتی صورت گرفته در سال ۲۰۱۹ میلادی نشان داد که رابطه بین استرس و کورتیزول در افرادی که تفکر منفی بیش تری دارند قویتر است. فعالیت بیشتر آمیگدال و تفکر منطقی کمتر در هنگام استرس میتواند منجر به تفکر تحریف شده مانند تمرکز بر روی نکات منفی و تفکر سفت و سخت "سیاه و سفید" شود.
فعالیتهایی برای کاهش تفکر منفی و ترویج رویکرد واقع گرایانهتر میتواند پاسخ استرس را کاهش دهد. در محیطهای بالینی معمولا به این موضوع درمان رفتاری – شناختی میگویند. در خانه این کار میتواند از طریق یادداشت برداری یا نوشتن نگرانیها صورت گیرد. این کار بخشهای منطقی مغزمان را درگیر میسازد و به ما کمک میکند واقع بینانهتر فکر کنیم. یافتن شواهدی برای به چالش کشیدن افکار منفی برای مثال با افکاری، چون "من برای امتحان به خوبی آماده شده ام بنابراین میتوانم بهترین کار را انجام دهم" میتواند به تکمیل چرخه استرس کمک کند.
۳-خلاقیت؛ راهی برای خروج از مرحله جنگ یا گریزفعالیتهای خلاقانه میتواند هنر، صنایع دستی، باغبانی، آشپزی یا فعالیتهای دیگر مانند انجام پازل، شعبده بازی، موسیقی، تئاتر، رقصیدن یا صرفا جذب کار لذتبخش را شامل شود. چنین فعالیتهایی باعث افزایش فعالیت قشر جلوی مغز و افزایش جریان و تمرکز میشوند. چنین فعالیتیهایی سطح استرس بالای نورآدرنالین - آدرنالین مغز را کاهش میدهد. وقتی اینگونه متمرکز هستید مغز فقط اطلاعات مربوط به کار را پردازش میکند و اطلاعات غیر مرتبط از جمله استرس را نادیده میگیرد.
۴- اجتماعی شدن و ترشح هورمونهای احساس خوبصحبت با شخص دیگر، محبت فیزیکی با یک فرد (انسان) یا حیوان خانگی و خندیدن همگی میتوانند باعث افزایش ترشح هورمون اُکسی توسین شوند که یک پیام رسان شیمیایی در مغز است که پیوند اجتماعی را افزایش میدهد و باعث میشود ما احساس ارتباط و امنیت کنیم.
خندیدن هم چنین یک فعالیت اجتماعی است که بخشهایی از سیستم لیمبیک را فعال میکند بخشی از مغز که در واکنشهای احساسی و رفتاری نقش دارد و باعث افزایش اندورفین و سروتونین میشود و خلق و خوی ما را بهبود میبخشد.
۵-خود تسکین دهندگیتمرینات تنفسی و مدیتیشن سیستم عصبی پاراسمپاتیک را از طریق اعصاب واگ تحریک میکند که پاسخهای استرس ما را آرام میکند تا بتوانیم "تنظیم مجدد" را انجام کنیم و کورتیزول را کاهش میدهد. یک گریه خوب نیز میتواند با رهاسازی انرژی استرس و افزایش اکسی توسین و اندورفین کمک کننده باشد. اشکهای احساسی هم چنین کورتیزول و هورمون پرولاکتین را از بدن خارج میسازند. نتایج پژوهشهای پیشین نشان داده اند که کورتیزول و پرولاکتین با افسردگی، اضطراب و خصومت مرتبط است. چه تماشای فیلمی کمدی یا غمگین باشد چه ورزش کردن، روزنامه نگاری یا باغبانی یا تلاش برای حل کردن یک پازل یافتههای علمی نشان میدهند که چرا باید چرخه استرس را تکمیل کنید. انجام حداقل یک فعالیت مثبت در هر روز هم چنین میتواند سطح استرس اولیه ما را کاهش دهد و برای سلامت روان و تندرستی مفید خواهند بود. نکته مهم آن است که استرس مزمن و فرسودگی شغلی نیز میتواند نشان دهنده نیاز به تغییر از جمله تغیر محل کار باشد. با این وجود، همه شرایط استرس زا را نمیتوان به راحتی تغییر داد.